خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
هرکسی تو این دنیا غمی داره. یکی کمتر یکی بیشتر. به قول خیام:
یکی را داده ای صد گونه نعمت یکی را قرص نون آغشته در خون
ولی همه ما نقابی رو صورت زدیم یا بهتر بگم مجبور شدیم نقابی بزنیم تا به همه بگیم که ما چقدر خوشحالیم.
ولی واقعا تا کی؟؟ تا آخرین دقیقه های عمر؟؟
نظرات شما عزیزان:
|